خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

هفته پر کار

این هفته خیلی کار داشتم خیلی از دوستامم که چند وقت بود ندیده بودم دیدم یا ازشون خبردارشدم. شححمغ

امشب خونه یکی از هم کلاسهای دوره لیسانس که حداقل شش سال بود ندیده بودمش دعوت بودم. خوش گذشت. اینها چند نفری بودن که با هم خیلی دوست بودن و من با یکیشون صمیمی بودم ولی با بقیه در حد سلام و احوالپرسی آشنا بودم. از طریق همون دوست صمیمیم که جالب بود پنج سال ازش خبر نداشتم و بعد از پنج سال از طریق یکی از بچه ها شمارمو گیر آورده بود منو پیدا کرد(بعد از لیسانس رفت سربازی و من ارشد قبول شدم اونم موبایلمو گم کرده بود) دوباره از این بچه ها خبردار شدم. بچه های خیلی خوبین ولی زیادی مثبتن ولی من تو دوره لیسانس دوستهای صمیمیم کسای دیگه بودن و هستن (اصولا از خیلی مثبت بودن خوشم نمیاد. معتقدم یه آدم کامل کسیه که از زندگیش در حد متداول لذت ببره و زیادی مثبت نباشه!!!!). امشب خیلی خوب بود ولی خداییش دوستهای خودم یه چیز دیگن.  

دوشنبه شب و دیشبم خونه (س) و(م) بودم. دیشب (پ) و (م-س) هم بودن. (پ) دیشب دپرس بود. همش سیگار میکشید. کلا خیلی حال داد. میگم که دوستای خودم یه چیز دیگن.  

 یکی از قراردادامونم ثبت شد. امیدوارم این کارو درست انجام بدیم کار خوبیه.  

به استاده تو استرالیا میل زدم گفتم تا اینجا درسم تموم نشه نمی تونم بیام جواب داد بعد از فارغ التحصیلیم apply کنم. ولی ترجیح میدم برم آمریکا یا کانادا. 

یکی از بهترین دوستامم که برای دکترا رفته (م) قراره به زودی یه سر بیاد ایران. خوشحال شدم که میبینمش.

کلا هفته بدی نبود ولی بازم زیاد درس نخوندم!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد