بعضی از ماها خیلی از خودمون متوقعیم. فکر می کنیم که آره بابا برای خودمون کسی هستیم. اگه ما نباشیم یه جای کار دنیا لنگه. همه باید در خدمت ما باشن. اصلا دنیا بدون ما معنا نداره و...
قضیه اینجور آدم ها قضیه مگس مثنویه که روی کثافت پرواز می کرد فکر می کرد داره روی اقیانوس پرواز می کنه.
هزاران هزار انسان مثل ماها در این دنیا اومدن زندگی کردن رفتن. نه اثری نه نشانه ای. از معدودی هم نشانه ای باقی مونده ولی اونها هم رفتن.
حالا فکر کن وای به حال اونهایی که نه تنها فکر می کنن کسی هستن که بقیه رو هم مجبور می کنن فکر کنن اونها کسی هستن.
یه سری احمق دیگه ای هم هستن که فکر می کنن واقعا یه عده کسی هستن.