خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

این چند وقت

این چند وقت خیلی کار داشتم. جمعه که با بچه ها طبق برنامه قبلیمون که به پیشنهاد (س-ع) هر پنج-شش هفته یکبار میریم شمشک، رفته بودیم شمشک. مثل همیشه خیلی خوش گذشت. فوق العادهه بود. هم هوا عالی بود و هم جمعمون. 

شنبه هم همش درس خوندم. 

یکشنبه هم اولش که رفته بودم دانشگاه با پیشنهاد عجیب استادم مواجه شدم. میگه یک بورس تو انگلیس هست می خوای برو اما باید از اول شروع کنی و بی خیال این دوره شی. تازه فقط نصف روزم وقت داری تصمیم بگیری. من که جوابم مشخص بود. می خوام این دوره را تموم کنم بعد برم. اما نکته مسخره اینجاست که این بورس ها هر چند وقت یکبار به بعضی دانشگاهها از طرف اونور اعلام میشه، اینها هم دقیقا می ذارن دقیقه نود به دانشجویانشون اعلام می کنن که عملا کسی نره. حالا فکر کن من می گفتم باشه، عملا موقعیت اینجام را از دست می دادم تازه معلوم نبود که اونور درست بشه. فکر کنم استادم خواست یه حالی بهم بده تعارفی زد. چون تاکید داشت که من فقط دارم این بورسو اعلام میکنم و دیگر استادها اصلا به دانشجویانشون نمی گن. شایدم چون می دونه با دو نفر اونطرف ارتباط دارم خواست بدونه هدفم الان رفتنه یا نه. یه مقاله هم در باره اوباما تو یک روزنامه نوشته بودم چاپ شد، البته قسمتهای مربوط به سیاستهاش در قبال ایران را که مربوط به تشدید تحریم ها و اعمال فشار بیشتر به ایران در صورت عدم توافق در مذاکره مستقیم بود حذف کردند.

شبم با (س-ع)، (م-ح) و (پ-آ) رفتیم پارک نیاوران. خیلی خوب بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد