می دونی چه حسی به حرفات دارم؟؟ یه جور غرور و اگه منو ببخشی، خودبزرگ بینی تو حرفات حس می کنم. انگار حرفی که می زنی فقط مال خودته و فکر می کنی حست، پیش از تو در هیچ کس ایجاد نشده. مثلا همین حرفت دقیقا این فکرو در من تشدید کرد. این مسلمه که حرکت در یک سیکل بسته باعث می شه که نه نقطه آغازی وجود داشته باشه و نه پایانی و چنین حالت پایایی، خود سکون هست.
بازم بخاطر چند جمله اولم،معذرت معذرت معذرت
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
این روزها من هم دچارش شدم :(
اما همیشه میشه تغییر ایجاد کرد :)
می دونی چه حسی به حرفات دارم؟؟
یه جور غرور و اگه منو ببخشی، خودبزرگ بینی تو حرفات حس می کنم. انگار حرفی که می زنی فقط مال خودته و فکر می کنی حست، پیش از تو در هیچ کس ایجاد نشده.
مثلا همین حرفت دقیقا این فکرو در من تشدید کرد.
این مسلمه که حرکت در یک سیکل بسته باعث می شه که نه نقطه آغازی وجود داشته باشه و نه پایانی و چنین حالت پایایی، خود سکون هست.
بازم بخاطر چند جمله اولم،معذرت معذرت معذرت