خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

وقتی فرع از اصل پیشی میگیرد، وقتی از خدا و خداپرستی فقط اسمی می ماند و صدها نفر واسطه میان انسان و حقیقت می شوند، وقتی خداوند نمایندگانی در زمین پیدا می کند، در این حالت است که انسان کم کم خدا و اصل و هسته را فراموش کرده و به پوسته و فرع دل می بندد.  

بارها و بارها مراسم مذهبی و دینی برگزار می شود ولی خداوند غایب است. نه یادی از خدا و نه گامی در راه او. گویی خداوند فراموش شده است و انسانها جای او را گرفته اند.  

چه جمله زیبایی است این جمله علی (ع) که بالاترین توحید نفی صفات از خداوند است. حال آنکه نه تنها صفات متعدد انسانی به خداوند نسبت می دهند که او را از پویایی آفرینش به تدریج حذف نموده و دیگرانی را که مخلوق اویند به جای وی می نشانند. این امر مختص به یک دین یا مذهب هم نیست، بلکه گستره ای وسیع دارد، حال با درجاتی متفاوت. نظام آفرینش را در حد مغزهای کوچک و تهی خود پایین آورده و دکانی برای خود ترتیب می دهند. برای فروش جنس خود قوانینی هم وضع نموده و ساده دلان را وعده سعادت می دهند. برای اویی که در همه جا هست و هر کجا رو کنی اثری از او می بینی، دم و دستگاهی ترتیب داده و خود را هم کارگزار این عمارت می نمایند.  

صدای پای شرک را نمی شنوی؟      

نظرات 3 + ارسال نظر
رایان جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:34 ق.ظ

متاسفم
خیلی پایین و کم نوشتی!!



اینها چنان خودشونو بالا میدونن که به خیالشون باید به اسلام و حتی خدا هم کمک کنن تا نکنه یه وقتی دین و نعوذوابال.. خدا فراموش بشه!!
ای کاش فقط کارگزار خدا بودن!!

پژمان جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:35 ق.ظ http://mihan.blogsky.com

سلام خسته نباشید
تقریبا همه مطالبتون را خواندم
همش درسته!
البته میگم درسته چون دغدغه های خودمم هست و این افکار هر روز همراهمه
پیشنهاد میکنم اگه تا حالا نرفتی.. یه سفر خارجی بری
برای چشمان بینای شما خیلی خوبه
حتی از مولکولهای هوا چیزهای زیادی دستگیر آدم میشه!
موفق باشید

ماهی سیاه کوچولو جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ق.ظ

من یکی از پستهای "روزنوشته های امیراعتماد" رو خیلی دوست دارم. در لفافه طنز، همین موضوع دکان شدن و سواستفاده از عشق ساده دلدان به آفریدگارشون رو دستمایه قرار داده و جان کلام رو گفته

"..به شاخه درخت و استخوان پوسیده یک ننه قمری آنقدر آویزان می شوند و مجیز می گویند که ما با این خدایی حسودیمان می شود! همیشه صدای حسین حسین و عباس عباس و وای کسی کشته شد و شاید این هفته بیایی به راه است! اما صدای خدا خدا را یک بار این حسین حلاج بنده مظلوممان گفت که جانش را گرفتند! عجب چشم سفیدهایی هستند قسم به خودم!.."

http://balanevis.wordpress.com/2008/11/22/go/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد