خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

اولین بار مقالشو تو روزنامه شرق خوندم. دبیر صفحه تاریخ شرق بود ولی در مورد سیاست خارجی بخصوص مسائل خاورمیانه مقالات جالبی می نوشت. اصلا تز دکتراش همین مسائل خاورمیانه بود. اغلب مقالاش دارای تحلیل های عمیق و دور از سطحی نگری بود. بعدش دیگه کم کم اسمش تو ذهنم حک شد و هرجایی مقاله ای ازش می دیدم چه تو سایتهای اینترنتی و چه در مجلات و روزنامه ها می خوندم. این آخریها تو شهروند امروز ستون مخصوص هم داشت. مطالب نیمه طنز در مورد انتقاد از رفتار اجتماعی ایرانی ها. از نوشته هاش کاملا مشخص بود که خیلی دقیق جامعه و مردم را می شناسه. کم کم بیشتر شناختمش. یه آدم باسواد و تحلیلگر مسائل سیاسی-اجتماعی که وارد دسته بندی های متداول سیاسی نمی شد و در شرایطی که با سوادی که داشت براحتی می تونست از کشور خارج بشه یا اینکه سوادشو به قیمت گرانی در داخل بفروشه همیشه مستقل عمل می کرد و گاهی هم بر خلاف اغلب همکاراش موضع می گرفت. رییس ادوار تحکیم هم شد و فعالیت اون سازمان را بیشتر کرد. در انتخابات به کاندیدای مورد حمایتش رای ندادم چون خودم تحلیل دیگه ای داشتم ولی خب دیدگاهش برام محترم بود. در نهایت نه کاندیدای اون رییس جمهور شد نه کاندیدایی که من بهش رای دادم. حالا مزد اطلاعات و سوادش و اینکه بخشی از تحریمی ها رو در انتخابات با فعالیتهاش در ادوار تحکیم به انتخابات دعوت کرد دید: زندان در تبعید و محرومیت از روزنامه نگاری. 

واقعا اینه سرنوشت کسی که به جد در مقالاتش دخالت خارجی ها را محکوم میکنه، دنبال ارتقای کشورشه و وارد هیچ زدوبند سیاسی نشده آدم مذهبی هستش و زندگی پاکی داره و به جایی هم بند نیست. مشکلش سواد زیادش و اختلاف دیدگاهش با دیدگاه حاکمه. جز اینه که امثال اونو در کشورهای پیشرفته بر صدر می نشونن و از دیدگاههای انتقادیش برای جبران کاستی ها استفاده می کنن ولی در کشور ما  .... 

واقعا متاسفم. این هم عاقبت نخبه بودن در علوم سیاسی.   

نظرات 2 + ارسال نظر
اگر موبایل مجانی می خوای بیا... پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ق.ظ http://2TWO.BLOGFA.COM

اگر موبایل مجانی می خوای بیا...
شاید باورتون نشه اما می تونی یک موبایل مجانی داشته باشی[لبخند]
2TWO.BLOGFA.COM

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ب.ظ

می فهمم چی می گی ولی من به هیچ طرف اعتماد ندارم. شاید الان به نظر برسه یه طرف ظالمه و یه طرف مظلوم. یه طرف دگمه و یه طرف روشنفکر ولی دایم دچار این احساسم که شرایط این موقعیتها رو تعیین کرده. یعنی وقتی می دیدم مرتضوی قاضیه و یا مثلا ابطحی متهمه با خودم می گفتم ممکن اگه ابطحی بر راس قدرت بود، الان دگم ماجرای ما اون بود و حرفای قشنگو مرتضوی می زد! قدرت برای بشر فاسد کننده است. تا وقتی ازش دورند، روشنفکر و فهمیده اند ولی وقتی خودشون اونو در دست گرفتند اگه ابزارهای کنترل کننده نباشه، در نهایت همه حاکمان شبیه هم می شند. شاید برای همین هیچ احساس دلسوزی نسبت محکومان اخیر در خودم احساس نمی کنم. دل من صرفا برای مردم می سوزه. برای مردمی که خودمم جزیی از اونها هستم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد