این فرزندان اوایل انقلاب هم نسلی هستند برای خودشون نسلی ها.
از یک طرف کودکیشونو با جنگ و صدای آژیر قرمز و دیدن صحنه های بگیر وببند و... رکردن و همش تو مدرسه بهشون یاد می دادن که بزرگ شدن آینده انقلاب دست ایناست و...
نوجوانیشون با مثلا دوره سازندگی و وارد شدن یک سری کالاهای غربی همراه شد و جوونیشون با سیاست و مناظره و....
الانم که در آغاز دهه چهارم زندگیشون قرار دارن همه اینها با هم ترکیب شده. جدا هم عجب آینده ای برای انقلاب دارن می سازن.
از طرف دیگه هم خیلی هاشون به خیال خودشون روشنفکرن، ولی روشن فکر معلق!!!!!
این روشنفکری در تعلیق هم عجب واژه با مسمایی برای مثلا تحصیل کرده های این نسله. از یک طرف سری در سنت و دین دارن و از طرف دیگه سری در مدرنیسم. از یک طرف آزادی اجتماعی می خوان و از طرف دیگه هنوز گاهی رگ به اصطلاح غیرتشون می جنبه. اکثرا آرمانگرا و ایده آل گرا و در عین حال در عالم واقعیت همیشه دچار شک و تردید. از یک طرف جملات و کلمات به اصطلاح دهن پر کن در کلام و سخن و نوشته هاشون موج می زنه و از طرف دیگه پای عمل که میاد گاهی از لاتهای چاله میدون هم بدتر عمل می کنن.
پ.ن. البته این در مورد همه هم نسلهای من صدق نمی کنه ولی تو ویترین هم نسلام فراوون این ویژگی ها دیده میشه.
دکتر مجتهد زاده خیلی قشنگ گروهی از ما ایرانی ها را توصیف کرده:
شعار زده شایعه پرست کم مطالعه
ghl ]x,vd ]i fhphg ld k,dsd
می بینی دو ساعت تایپ می کنی تازه می بینی فینگیلیشه
سلام خوبی
چه با حال می نویسی ان ورا هم بیا
دقیقا همینی هست که دکتر مجتهدزاده گفته و خودتم نوشتی. جالبه که من امشب که این همه از این احساس سرگردانی ناشی از کم دانستن لبریزم، این مطلبتو خوندم. انگار خودم باشم..