خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

خود خود خودم

من تو این وبلاگ خود خود خودم هستم. می خواهم دغدغه هایم و احساساتم را بی واسطه بیان کنم

موسیقی کلاسیک

از موسیقی کلاسیک خیلی خوشم میاد. آهنگهای باخ، بتهوون، ویوالدی، چایکوفسکی و آلبینونی رو هم بیشتر دوست دارم.  

دقت کردی در موسیقی کلاسیک یه نقطه اوج هستش که یه جورایی احساس می کنی تمام آهنگ برای رسیدن به اون لحظات اوج ساخته شده و خیلی قشنگ تو رو همراه خودشون می کنند تا به اون اوج برسی و در اون لحظه هستش که از آهنگ لذت می بری. 

موسیقیدانان بزرگ مثل موتزارت و بتهوون و... در نوع خودشون نوابغ و چهره های ماندگاری هستند. 

پ.ن. البته از نقش شاهزادگان و اشراف  اروپا در پیشبرد موسیقی کلاسیک هم نمی توان چشم پوشی کرد

حد و حدود

بعضی وقتها برای انجام کاری با بعضی ها آشنا میشی و در طی انجام اون کار کم کم رابطت باهاشون بیشتر میشه و کم کم دوست میشین. نکته این جاست که نه بواسطه انجام دادن اون کار مشترک با طرف آشنا شدی ممکنه از ایده آل هات یا بعضی حدودی که برای دوست بودن برای خودت قائلی کوتاه بیای تا اون کار انجام بشه. بعد از انجام اون کار بواسطه رابطه ای که ایجاد شده دوستی ادامه پیدا می کنه ولی عیبش اینجاست که از بعضی شرایطت کوتاه اومدی و این باعث دردسر میشه. وقتی هم که بخوای اون حد و حدود را دوباره در نظر بگیری طرف ممکنه جا بزنه یا خودت کاری کنی که باعث دلخوریش بشه.   

مردم غزه

بمب، توپ، تانک و... 

انسانها می میرند. 

مردم غزه و هر جای دیگری که در چنبره سیاست بازیها و قدرت طلبی های سیاست مداران از هر دسته و قومی قرار گرفته اند واقعا مظلومند. 

چقدر بیگناه کشته شود تا برخی در ویلا های اختصاصی خود یا در کاخ های ریاست خود برای حفظ قدرت یا ثروت خود برای آنان برنامه بریزند. اسرائیل هم که شورشو در آورده. نمی دونم کی باید جلوی اینا رو بگیرن. 

امیدوارم قضیه فلسطین برای مردمانش سریعتر حل شود و به حق قانونی خود برسند. 

نتیجه: سیاست بد کوفتیه و پدر مادر نداره ولی برای بعضیا بیزینس خوبیه.

صادق هدایت

همیشه از نویسندگان و متفکرانی خوشم میاد که به مخاطبشون باج نمی دن. یا برای جلب خواننده یا مرید یا هر چیز دیگه خودسانسوری نمی کنند. صادق هدایت یکی از اون نویسندگان محبوب منه که این خصوصیتش برام از همه مهمتر و جذابتره. خیلی راحت تو کتابهاش جامعه ایرانی را از منظر خودش (به درست و غلطش کار ندارم) نقد میکنه و هیچ باجی به مخاطبش نمی ده. 

سبک نوشتنش هم که فوق العاده است.  

از طرفی گویی روح ایرانی را خوب شناخته و ارزیابی کرده. بوف کور واقعا اثر شاهکارشه که با دقت و ظرافت زوایای مختلف روح و فکر ایرانی را کاویده و به نمایش گذاشته.   

یه جایی می خوندم که طرف گفته بود هدایت خودکشی نکرد بلکه از دست جامعه ایران خودشو ترور کرد.  

سفر به چین (۲)

چین واقعا کشور بزرگ و قابل احترامیه. 

مطمئنا در آینده بیشتر از این هم پیشرفت میکنه. 

مردمش خیلی مودب و دوست داشتنی هستند. 

واقعا اینجا اون شعر مولوی که میگه  

 همزبانی اگر چه خود دیگر است        همدلی از همزبانی بهتر است. 

برام تداعی پیدا کرد.

واقعا ما ایرانی ها خیلی وقت لازم داریم تا فرهنگ امروزیمون به پای چینیها برسه. مشکل ما اینه که تبدیل به یک جزیره شدیم که فقط خودمون را می بینیم و از دنیا بی خبریم.  

واقعا به حال خودمون افسوس می خورم.  

من به این نتیجه رسیدم که مشکل اصلی ما خودمون هستیم. ما باید خیلی بیشتر از اینها تمرین انسانیت بکنیم.  

نتیجه: ۱- در خارج کشور هر چه بیشتر از ایرانی دوری کنی بهتره!!!! 

۲- ایرانی های مقیم خارج سه دستند: 

۲-۱- کسانی که فکر می کنند موفقند و به این واسطه خودشونو از هموطنانشون دور می کنند و به اصطلاح می گیرند. 

۲-۲- کسانی که موفق نیستند لذا به دنبال یک هموطن می گردند تا ازش سو استفاده کنند. 

۲-۳- این گروه نادرند ولی خب هستند و همین بودنشون و منقرض نشدنشون مایه امیدوتریه. این گروه هم هموطانشونو تحویل میگیرند و اگر کاری هم از دستشون بر بیاد انجام میدن و هم اینکه حالیشونه مزاحمت نشن. این گروه تازه میشن مثل اکثر مردم این شهری که من الان توش هستم. 

پ.ن.۱. شاید یه کمی تند رفتم ولی حس الانم اینه 

پ.ن.۲. من قبلا هم خارج رفته بودم ولی این اولین باره که تنهای تنها مسافرت می کنم. قبلا فقط یک بار برای یک ماموریت کاری تنها ۲ روز سمنان رفته بودم وگرنه همیشه در سفرهام یکی از خانواده یا دوستام باهام بودند. 

پ.ن.۳. ممکنه مصراع اول شعر اشتباه باشه، اینجا مثنوی همرام نیست چک کنم.

سفر به چین

دو روزه اومدم چین برای یک کنفرانس. 

برای اینکه نزدیک هتل کنفرانس باشم از تهران ندونسته یک هتل رزرو کردم. دیشب که رفتم دیدم هیچکدوم انگلیسی بلد نیستند صحبت کنن. تازه جایی بودها!!!!! 

هر چی بود با پرس و جو سریع با اینترنت یک هتل خیلی خوب رزرو کردم الان اونجام. ولی دیشب واقعا برام جالب بود. فکر کن رفتی یه جا هیچ کی نیست بتونی منظورتو بهش بگی. 

حالا خوبه پانتومیمم خوبه و با بچه ها گاهی بازی می کنیم، خیلی کمک کرد. 

میگن هر چیزی دونستنش یه روز بدرد میخوره، اینم از فواید دونستن پانتومیم. 

پ.ن. شهر محل کنفرانسم پکن و شانگهای نیست  

تکرار و توقف

نمی دونم چرا همیشه برام زندگی تکراری تداعی کننده توقف آدم هاست.

زن

از منظر برخی مردان زن در ایران موجود غریبی است. برخی مردان، از طرفی زن را برای ارضای تمایلات جنسی خود می خواهند و از طرف دیگر از او نجابت طلب می کنند. گویی جمع نقیضین را از وجود او طلب می کنند. عده ای دیگر خواهان حبس او در خانه هستند و عده ای دیگر کار بیرون را برای او می پسندند البته همراه با محدودیت.  

زن در ایران موجود مظلومی است. سالهاست که با تمسک به مذهب، سنت، غیرت و... به او ظلم شده و او چه بزرگمنشانه تمام این سختی ها را تحمل کرده است.  

در بعضی مناطق کشور اوضاع بسیار خرابتر است، چه اینکه عده ای تصمیم گیری در مورد زندگی یک زن را حق خود می دانند و چه نامردی ها در حق او روا می دارند. 

چه زیباست این شعر احمد شاملو که می گوید: 

 دختران‌ دشت‌!
دختران‌ انتظار!
دختران‌ امید تنگ
در دشت‌ بى‌کران‌؛
و آرزوهاى‌ بى‌کران
در خلق‌هاى‌ تنگ‌! 

...

نمی دونم

نمی دونم چرا بعضی آدم ها دوست دارند همش دیگران را تحلیل کنند. 

نمی دونم چرا بعضی آدم ها دوست دارند که توسط دیگران تحلیل بشن. 

من نه خیلی علاقه ای به تحلیل دیگران دارم و نه علاقه ای به اینکه توسط دیگران تحلیل بشم. 

البته ناگفته نماند منظورم از تحلیل بازگویی نظرات در یک جمع است وگرنه خود آدم باید دایما خودش را مورد نقد و تحلیل قرار بده تا از اشتباهاتش کم بشه و حواسشم به رفتار دیگران در قبال خودش باشه.  

نمی دونم بعضی ها واقعا احمقند یا خودشونو به حماقت می زننند. فکر کن یک نفر چند سالیه داره یک کار احمقانه ای را ادامه میده و خیلی ها هم بهش میگن داره اشتباه میکنه، نتیجه ای هم از کارش نگرفته، باز هم اصرار به انجام اون کار داشته باشه!!!! 

نمی دونم چرا بعضی ها با وجود اینکه اقرار می کنند که راهشون اشتباهه حاضر نیستند مسیرشونو عوض کنند و به همون راه ادامه می دن!!!!! 

دنیا، دنیای عجیبیه!!!! 

دیدگاه

از نظر من تنها چیزی که موجب خوشبختی یا بدبختی آدم ها در زندگی میشه دیدگاه آنها و نوع نگاهشون به زندگیه. 

بعضی آدم ها در هر شرایطی احساس وشبختی دارند و قادرند که در سختترین شرایط هم نگاه مثبتی به زندگی داشته باشند. برعکس این حالت هم وجود داره 

مولوی میگه: 

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد                         بوالعجب من عاشق این هر دو ضد

زمستان

زمستان هم آمد. پاییز هم رفت. خیام میگه: 

چون می گذرد عمر چه شیرین و چه تلخ           پیمانه چو پر شد چه نیشابور و چه بلخ 

خوش باش که بعد از من و تو ماه بسی            از سلخ به غره آید و از غره به سلخ

در این دنیا هر چیزی تاریخ انقضایی داره. خیلی باید مواظب بود که قبل از اینکه تاریخ انقضای طبیعیمون برسه، تمام نشده باشیم.

کودکی

بعضی مواقع دلم برای کودکیم خیلی تنگ میشه. 

کودکی دوران خیلی خیلی خوبیه. دنیای کشف ناشناخته ها، جستجو، صداقت و آرزوهای بزرگ. 

همه چیز برات رنگ و بوی دیگری داره. تو ذهنت توانایی انجام هر کاری را داری. 

کودکی دنیای آرزوهای بزرگ در سرهای کوچک است و بزرگسالی دنیای آرزوهای کوچک در سر های بزرگ. 

یادش بخیر 

پیوستگی

هر تفکری در زمان حال ریشه و پیوندی با گذشته دارد.

بی حوصله

خیلی بی حوصلم!!!! پسیو پسیو

گاهی احساس میکنم همونطور که فصل های سال دوره ایند، خوشی ها و بدبیاری های منم دوره ایند. احساس می کنم دوره بدبیاریای امسالم کم کم داره شروع میشه. فقط خدا کنه که یک احساس لحظه ای باشه. خدا کنه. 

اصلا امروز حالم خوب نیست. بر عکس دیشب که برام فوق العاده بود و خیلی بهم خوش گذشت. 

کلا امروز تعطیلم.

از کسانی که خیلی راحت احاساتشونو بیرون میریزن و در طی چند دیدار عاشق طرف میشن بدون اینکه عشق قبلیشون هنوز از یادشون نرفته خوشم نمی یاد. اصلا اسم این حالت عشق نیست که. 

از اینکه تو جمع دوستانه دو نفر بیش از حد ابراز عشق می کنند و جالب آنکه از قبل هم معلومه این به اصطلاح عشق سرانجامی نداره ( بواسطه تجربیات و مشاهدات قبلیت از اون دو نفر) چندشم میشه.

اکثر مردم عوضیند. فقط برای بعضیاشون موقعیتش جور نمیشه. خسته شدم خدایا. چرا بعضی از اطرافیان و دوستام موقعیتمو درک نمی کنند و توقعات بیجایی ازم دارند. من بزرگترین عیبم اینه که راحت نمی تونم به کسانی که خاطرات خوبی باهاشون دارم نه بگم. وقتی هم میگم دلم می سوزه و عذاب وجدان میگیرم. نمی دونم چرا من هیچ وقت از کسی توقعی ندارم و اگر هم طرف برام کاری که باید میکرده نکرده باشم به دل نمی گیرم چون هیچ وقت اصلا بهش رو نمی زنم. تازه زمانی که چیزی رو هم از کسی بخوام رک بهش میگم می تونه اون کار انجام نده تا طرفو تو رودربایستی نندازم. 

نمی دونم جدیدا رسم دنیا عوض شده؟ 

قدیما رسم بود یکی را خونشون مهمونی دعوت می کردند طرف یا میومد یا نمی اومد. حالا طرف خودشو دعوت می کنه بدون اینکه ازت بپرسه کخ اصلا تو کاری داری یا نه!!! 

حالا اگر کار نداشتی خب خودتم خوشت میاد که مهمون داشته باشی ولی حالا فرض کن کلی کار داری، یکسری کاراتم گیر کرده اعصابتم خورده، دلتم می خواد دو سه روزی تنها باشی، حالا طرف خودش بخواد خودشو دعوت کنه نه را هم که بگی ناراحت میشه. 

سنتوری

داریوش مهرجویی کارگردان ایرانی مورد علاقمه. بعدشم مخملباف و جعفر پناهی و... 

از نظر من سنتوری و هامون بهترین فیلم های مهرجویی و سینمای ایران هستند. 

این همه دم از سینمای ملی می زنند اونوقت اون بلا رو سر سنتوری که بهترین فیلم از منظر سینمای ملی هستش می آورند. بماند... 

موسیقی سنتوری فوق العادس فوق العاده. من این فیلمو چهار بار دیدم ولی با این همه هر وقت خود فیلمشو میبینم یا موسیقیشو می شنوم برام تازگی داره. ترکیب سنتور و آهنگسازی اردوان کامکار با صدای چاوشی با ترانه های فوق العادش واقعا بی نظیره. بی نظیر. 

اگه موسیقی پاپ بعد از انقلاب که توش خواننده های خنثی و بی خودی هم خیلی زیاد داره یه فایده داشته باشه، اون ظهور استعدادی مثل محسن چاووشیه که با سنتوری مهرجویی همیشه در خاطرات می مونه.

گشاده دستی

طبیعت ذاتا گشاده دسته. می دونی تا بحال چقدر موجود زنده بدنیا آمده و از منابع طبیعی کره زمین استفاده کرده و سرانجام مرده. تازه تو بعضی موجودات در هر بار تزویج نر و ماده صدها بچه بدنیا می آیند که فقط چند تاشون زنده می مونند. از طرفی هر موجود زنده ای اگه قرار باشه فقط یک خاصیت داشته باشه اونم اینه که با مرگش جسدش به طبیعت میره و جزو چرخه حیات به هر نحوی قرار میگیره. این ویژگی در تمام موجودات زنده مشترکه. 

شانس

به نظر من بزرگترین شانس افراد در طی زندگی، وقوع ناملایمات و شکست های خفیف برای آنان است. چه در اینصورت آمادگی غلبه بر مشکلات بزرگ را پیدا کرده و بارها و بارها به نقد خود و شناخت درون خویش می پردازند. در اینصورت است که پیروزی های بزرگ از راه می رسند.